نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

 

 فصل هفتم
 
برنامه‌ريزي منابع
 
(آنچه براي رسيدن به هدف ضروري است)


مقدمه
 
انسانها منبع نيستند، بلكه دارايي و ثروت هستند.
                                                                         جك گوردون[1]
 
ابزار انتخاب شده در طي برنامه‌ريزي ابزار، نيازمند بهره‌گيري از طيفي از منابع مي‌باشد. معمولاً پنج نوع منبع در اين امر دخالت دارند :
 
1ـ پول
 
2ـ تجهيزات و وسائل (كالاهاي عمده و سرمايه‌اي)
 
3ـ افراد
 
4ـ مواد مصرفي (مواد اوليه ، تداركات، انرژي ، خدمات)
 
5ـ داده‌ها ، اطلاعات، دانش ، درك و خرد
 
درباره هر يك از اين منابع، بايد به سئوالات زير پاسخ داده شود:
 
1ـ چه مقدار، در چه زمان و كجا مورد نياز است؟
 
2ـ در زمان و مكان مورد نظر، چه مقدار در دسترس خواهد بود؟
 
3ـ با كمبود يا فزوني آن بايد چگونه برخورد كرد؟
 
اغلب مي‌توان مطمئن بود كه مقدار مورد نياز و مقدار در دسترس اين منابع، با هم برابر نيستند. اختلاف آن دو معمولاً آنقدر زياد است كه بايد براي برخورد با آن در برنامه اندكي تغيير داد.اگر
 
مقدار در دسترس از مقدار مورد نياز بيشتر باشد، يا بايد فكري براي رهايي از مقدار اضافه كرد يا برنامه را طوري عوض كرد كه مقدار بيشتري از آن منبع، مورد نياز باشد. در مقابل، اگر مقدار مورد
 
نياز از مقدار در دسترس بيشتر باشد، يا بايد فكري براي تهيه مقداري بيشتر كرد يا بايد برنامه را طوري تغيير داد كه مقدار كمتري مورد نياز باشد. از آنجا كه نياز و تأمين منابع تقريباً هيچگاه در
 
تعادل نيستند، لذا برنامه‌ريزي منابع نوعي “ برنامه‌ريزي مستمر ” را ايجاب مي‌كند. مثال كارخانه آنوسر بوش را به خاطر آوريد كه در آن سلسله‌اي از برنامه‌ها براي تأمين منابع مالي و مصرف
 
مقدار اضافي آن تهيه شد.
 
اين سيكل خود يكي از دلايل اصلي اين است كه برنامه‌ريزي بايد فرآيندي پيوسته و دايمي باشد. طرح در واقع مانند يك قطعه عكس است كه از يك فيلم تهيه شده باشد. طبعاً اطلاعاتي كه از
 
يك قطعه عكس مي‌توان درباره يك فيلم بدست آورد بسيار اندك است. اكنون اجازه دهيد نوع برنامه‌ريزي مورد نياز، براي هر يك از منابع مذكور را بررسي كنيم.
 
طراحي مالي
 
زماني، كسب سود تنها هدف نهايي يك سازمان اقتصادي محسوب مي‌شد. عده‌اي هنوز هم همان عقيده را دارند. اما زمانه عوض شده است. امروزه سود عمدتاً يك ابزار و نه هدف تلقي
 
مي‌شود.
 
به اين لحاظ ، شرايط مالي مورد نياز براي بقاي يك شركت به همراه شرايط اجرا و پياده سازي آنها بايستي فرموله شوند. اين امر اغلب مستلزم استفاده از برخي تدابير اقتصادي است. به
 
عنوان مثال، تا زماني كه جريان مالي مثبت نباشد، شركت نمي‌تواند به بقا در دراز مدت اميدوار باشد. اگر شركت نتواند سودي بيش از هزينه سرمايه‌هاي موجود ايجاد كند، بقاي خود را به
 
مخاطره افكنده است. رتبه اعتباري شركت به برگشت سرمايه حساسيت زيادي دارد ولي علاوه بر آن به ديگر معيارهاي عملكرد اقتصادي نيز وابسته است.
 
آنچه مورد نياز است عبارتست از فرموله كردن حداقل سهم اقتصادي مورد نياز براي بقا و اجراي طرحها. اين امر به نوبه خود مستلزم تهيه مدلي مالي از سازمان است كه بتواند تخميني از عمل
 
كرد اقتصادي شركت را تحت شرايط معين و از پيش فرض شده، يعني همان ابزار، به دست دهد. دورنماي كلي اين طرح به همراه روند نماهاي آن در شكل‌هاي 1-7، 2-7 الف، ب و ج نشان داده
 
شده‌اند. اين مدل، در حال حاضر در شركت سازنده آن در حال اجرا است و در واقع حاصل تحولات و تغييرات عديده‌اي مي‌باشد. به كمك اين مدل ، مي‌توان تخميني از عواقب مالي تصميمات
 
شركت و تغييرات اقتصادي محيط شركت بدست آورد.


[1] -Jack Gordon

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل هفتم , برنامه‌ريزي منابع , ,
:: بازدید از این مطلب : 497
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

 
برنامه‌ريزي ابزار
 
 
(چگونه به مقصد برسيم)

مقدمه
 
برنامه‌هاي‌كوچك، طراحي نكنيد. آنها قادر نيستند خون‌مردم را بجوش آورند.
 
   ديويد برنهام[1]
 
 
طراحي ايده‌آل شده، دورنمايي از سازمان و بهترين و مطلوبترين عملكرد فعلي آن را نشان مي‌دهد. شكاف ميان وضعيت فعلي سازمان و عملكرد آن در حال حاضر، با وضعيت مورد نظر و عملكرد
 
مطلوب آن در آينده مسائلي هستند كه بايد به وسيله برنامه ريزي ابزار به طور مجزا و مستقل حل شوند. بنابراين، گام نخست در برنامه ريزي ابزار، شناسايي اين مراحل مي‌باشد.
 
برنامه ريزي ابزار معلوم مي‌كند كه چگونه اين شكافها بايد پر شوند. در معماري، اين امر مترادف تهيه نقشه‌هاي اجرايي و متعاقب تهيه طرح ساختمان مي‌باشد. اين نقشه‌ها شامل
 
دستورالعملهايي هستند كه به پيمانكار اجازه مي‌دهد ساختمان را بسازد. اين امر تحقق دورنما يا نزديكترين تقريب به آن را ممكن مي‌سازد. برنامه ريزي ابزار در واقع تهيه نقشه هاي اجرايي
 
مي‌باشد كه دستورالعملهاي لازم براي بستن يا تقليل شكافها را در بر دارد.
 
 
شكافها، عمدتاً سه نوع هستند :
 
1ـ آن چه كه بايد اضافه شود، به عنوان مثال كارخانه يا محصولات جديدتر، ورود به بازارهاي تازه يا ادغام در يك شركت ديگر.
 
2ـ آن چه كه بايد حذف شود، به عنوان مثال انحلال يك فعاليت قديمي، عدم توليد برخي محصولات يا قطع بعضي خدمات و يا بستن تعدادي از كارگاه‌ها.
 
3ـ آن چه كه بايد تغيير داده شود، به عنوان مثال تجديد سازمان، اصلاح سيستم توزيع يا تجديد تخصيص منابع.
 
شكافهاي نيازمند حذف يا اضافه به ابزاري محتاجند كه با ابزار لازم براي تغيير متفاوتند.


[1] -David Burnham



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل ششم , برنامه‌ريزي ابزار , انواع ابزار , راه‌هاي كنترل و تاثيرگذاري بر آينده , انگيزه‌ها , دخالتهاي محيطي , دخالت‌هاي رفتاري , تضادهاي ساختاري و عملكردي درون سازمانها , از بازدهي تا كارآيي مؤثر , ارزيابي ابزار , ,
:: بازدید از این مطلب : 747
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 14 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

                                                                                                        فصل پنجم
                                                                                                   برنامه‌ريزي مقاصد
                                                                                                (جايي كه بدانسو مي روي)
مقدمه

دورنما ـ مديريت چه آينده‌اي را براي سازمان شما در نظر دارد؟ سيستمي با بازده قابل قبول براي سرمايه سهام‌داران و آينده‌اي روشن بدون آنكه نياز باشد بيمه درمان كارمندان تمام‌وقت مجرد را فدا

كرد.
جك گوردن

در بحث مديريت واكنشي (فصل 2) اشاره كردم كه مديريت كارآ بايد در جهت دستيابي به آنچه مطلوب است گام بر‌دارد و نبايد شخصاً در پي خلاصي از شرايط نا‌مطلوب موجود باشد. برنامه‌ريزي

مقاصد دولتي براي بيان صريح مطلوب نهايي است. آنچه يك سازمان در پي‌آن است ـ در واقع همان مقصد ـ بر سه نوع است: ايده‌آل‌ها، اهداف بلندمدت و اهداف كوتاه‌مدت. منظور از ايده‌‌آل‌ آن

چيزي است كه هيچ‌گاه قابل دسترسي نيست ولي مي‌توان بسيار به آن نزديك شد: همواره مي‌توان شكاف ميان ايده‌آل‌ها و شرايط جاري را كوچكتر كرد. لذا، ايده‌آل در واقع نوعي حد محسوب

مي‌شود. به عنوان نمونه، با تقسيم متوالي عدد يك بر دو به سري    مي‌رسيم  كه به سمت صفر ميل مي‌كند ولي هيچگاه بدان نمي‌رسد. منظور مقصدي است كه در دراز مدت مي‌توان بدان

دست يافت. در مقابل، هدف مقصدي است كه در كوتاه‌مدت قابل حصول است. بسياري از اوقات اين كلمات به جاي هم به كار برده مي‌شوند. در اين متن از اين كلمات به همين ترتيب استفاده

مي‌كنم ولي مسلماً مي‌توان آنها را بدون مشكل بجاي هم نيز به كار برد .

مقاصد و وسيله‌ها مفاهيم نسبي هستند به عنوان مثال، ساختن يك كتابخانه وسيله‌اي براي رسيدن به مقصد نهايي كه همانا گردآوري كتاب است، مي‌باشد اما خود گردآوري كتاب وسيله‌اي

است براي تحقق خواندن كتاب كه هدف بالاتري است ، خواندن كتاب هم وسيله‌اي است براي كسب دانش بيشتر. به همين ترتيب مي‌توان بالا وبالاتر رفت تا به آنجا رسيد كه مقصد نوع بشر،

متعالي است . من به مسأله به اين صورت نگاه مي‌كنم كه هيچ فردي از ابنا بشر نمي‌تواند درپي كسب مطلوبي باشد بدون آنكه ابزار لازم را براي رسيدن به آن فراهم كند.

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل چهارم , گامهاي مياني , بيانيه عملياتي , طراحي ايده‌آل شده , طراحي ايده‌آل محدود , طراحي ايده آل نا محدود , خلاقيت و طراحي ايده‌آل شده , طرح ايده‌آل شده و يادگيري , ,
:: بازدید از این مطلب : 656
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 10 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

فصل چهارم

فرموله كردن ملغمه

(سنجش موقعيت)

مقدمه
 
اين تراژديها نيستند كه ما را نابود مي كنند بلكه ملغمه ها ما را به نابودي مي كشانند.
 
دروتي پاركر[1]
                       
 
براي پركردن شكاف موقعيت فعلي يك سازمان و موقعيتي كه مي خواهد در آن باشد،بايستي موقعيت فعلي سازمان، موقعيتي كه بدون ايجاد تغييرات بدان خواهيم رسيد و موانع داخلي و
 
خارجي بر سر راه تغييرات، كاملاً شناخته شوند.اين امر نيازمند شناخت نسبتاً دقيقي از موقعيت جاري سازمان و محيط اطراف آن مي باشد.اين دانش و درك معمولا بين اعضاي مختلف سازمان
 
تقسيم شده است. بنابراين تهيه آنچه وضعيت فعلي سازمان يا تحليل موقعيتي خوانده مي شود،نيازمند شناسايي منابع‌، جستجوي آنها،جمع آوري درك و دانش آنها و سر و ساماندهي بدانها
 
به صورت يك مجموعه واحد و فراگير است.
 
اين فرمولاسيون تقريباً همواره براي مديريت سازمان مربوطه جذابيت دارد، خواه از اين موارد در تهيه برنامه استفاده بشود يا نه. در بسياري اوقات اينگونه اطلاعات به مديران درك درست و
 
عميقي ميدهد.
 
علاوه بر يقين حالت فعلي يك سازمان ، فرموله كردن ملغمه هاي آن نيازمند « يقين آينده موردنظر» هم مي‌باشد كه موقعيتي است كه سازمان بدان خواهد رسيد اگر (1) به انجام آنچه هم
 
اكنون انجام ميدهد، ادامه دهد (2) اگر محيط اطراف دچار تحول شود اما تنها به گونه‌اي كه سازمان انتظار آن را ميكشد.توجه كنيد كه هر دو اين فرضيه ها ناصحيح هستند، سازمان درگير برنامه
 
ريزي نمي شود مگر آنكه حداقل برخي از رفتارهاي خود را تغيير دهد و ديگرآنكه هر سازماني انتظار امور غير منتظره‌اي راهم ميكشد. بنابراين ترسيم آينده درواقع يك «عبارت شرطي مخالف
 
واقعيت»است. معذلك همين ترسيم آينده است كه ملغمه هاي جاري سازمان را آشكار مي‌كند، يعني آنكه سازمان چگونه خود را نابود ميكند. مگر آنكه رفتار خود را تغيير دهد.


1-Dorothy Parker

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل چهارم , وضعيت يك سازمان , ,
:: بازدید از این مطلب : 625
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

 

مديريت پيش فعال
 
 
پيش‌فعالان هر قدر هم دربارة خوبي گذشته و حال بيانديشند، همواره بر اين باورند كه آينده بهتر خواهد بود (شكل3-3). آنها براي رسيدن به آينده طاقت كمي
 
دارند و لذا تمام تلاش خود را مصروف شتاب دادن حركت به سمت آينده مي‌كنند.
 
شايد مثال زير بتواند تفاوت ميان واكنش‌گراها، غير‌فعال‌ها و پيش‌فعال‌ها را به نمايش گذارد. شخصي را در نظر بگيريد كه براي شنا به كنار اقيانوس مي‌رود
 
ولي غفلتاً موج بزرگي او را از ساحل دور مي‌كند. اگر او واكنش‌گرا باشد، سعي مي‌كند بسوي ساحل بازگشته و در خلاف جهت جذر شنا كند. اگر غير‌فعال
 
باشد، از موقعيت حاصله راضي بوده و سعي مي‌كند به نحوي خود را حتي با وجود موج مخالف ساكن نگه دارد، و اگر پيش‌‌‌فعال باشد، از اينكه موج او را
 
به سمتي بكشاند راضي بوده و سعي مي‌كند خود را به لبه موج رسانده و با آن به جايي برود كه قبلاً كسي نرفته است. بنابراين بعد از رسيدن به ساحل حتي
 
سعي مي‌كند از متأخرين، عوارض ورود به ساحل هم بگيرد! تغيير و تحولات موقعيت‌هايي هستند كه مدير پيش‌فعال سعي در بهره‌برداري از آنها را دارد.

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل سوم- قسمت 3 , مديريت پيش فعال , مديريت محاوره‌اي (اندركنشي) , فرآيند طرح‌ريزي اندركنشي , مشخصه‌هاي عملياتي برنامه‌ريزي اندركنشي ,
:: بازدید از این مطلب : 728
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

مديريت غيرفعال
     برخلاف مديران واكنشي، مديران غيرفعال از وضع فعلي امور راضي هستند؛ گرچه ممكن است اوضاع عالي نباشد ولي «به اندازه كافي» خوب است.  بنابراين كاري به كار آن ندارند و اوضاع را به

سير طبيعي خود مي‌سپارند» و‌ « سعي در اصلاح كارها ندارند». هدف اين مديران جلوگيري از وقوع تغييرات است.


شكل2-3

پدر ايده‌ي غيرفعال، فيلسوف آلماني لايب نيتز  است. وي معتقد بود از آنجا كه خداوند طبق تعريف كامل است، دنياي خلق شده توسط وي نيز نمي‌تواند چيزي جز تكامل محض باشد و نظر خود را

نسبت به اين عقيده در رمان مشهورش، كانديد (احمق) بيان داشت. امروزه عده كمي عقيده دارند دنيا كامل محض است ولي بسياري بر اين باورند كه دنيا به اندازه‌اي خوب هست كه نيازي به تغيير

نداشته باشد.
 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان , كتاب خلق مجدد سازمان فصل3 , مديريت غيرفعال ,
:: بازدید از این مطلب : 855
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 8 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

 

فصل سوّم
 
انواع مديريت


مقدمه
بخش عمده‌اي از آنچه را كه مديريت مي‌خوانيم عبارت است از دشوار كردن انجام كارها توسط افراد.
                                                             پيتردروكر[1]
 
 
هيچ دو مديري را نمي‌‌توان يافت كه كاملاً همسان يا كاملاً متفاوت باشند. اما انواع تفاوت‌هاي ميان آنها حد و مرزي ندارد. تنها راه مناسب براي بر‌خورد مؤثر با اين پديده، طبقه‌بندي است.
 
خوشبختانه انواع سنتي مديريت را مي‌توان مانند رنگ‌ها در تعداد كمّي گروه‌هاي مختلف جاي داد. گر چه تعداد رنگ‌هاي موجود نامحدود است، ولي همگي از سه رنگ پايه نشأت مي‌گيرند.
 
انواع مختلف مديريت سنتي نيز از سه نوع پايه‌اي ناشي مي‌شوند. مانند رنگها، انواع اصلي مديريت كمتر به تنهايي ديده مي‌شوند، ولي تشخيص نوع (انواع) پايه در ميان تركيبات كار دشواري
 
نيست. گرچه معمولاً يك نوع از انواع اصلي بر ديگران غالب است ولي معمولاً هر سه گونه پايه مديريت را مي‌توان تا حدي در اغلب سازمانها مشاهده كرد. علاوه بر آن، خود مديران نيز تحت
 
شرايط مختلف، وجوه متفاوتي از مديريت را نشان مي‌دهند.
 
سه گونه اصلي مديريت در چگونگي تلقي خود از زمان و تغييرات با يكديگر تفاوت دارند. امروزه زمان، متغير عمده‌اي محسوب مي‌شود چرا كه مي‌توان آن را به سه فصل مجزا ومشابه گذشته،
 
حال و آينده تفكيك كرد. عقايد از اين نيز ساده‌تر هستند، چرا كه يا مثبت (+) يا منفي (- ) هستند. طرز تلقي نسبت به زمان، طرز تلقي نسبت به تغييرات را نيز معين مي‌سازد. اين امر در
 
جدول 1-3 نمايش داده شده است.
 
 
جدول 1-3 انواع اصلي مديريت سنتي
 
عقيده نسبت به
 
گذشته
حال
آينده
تغيير
واكنشي
+
-
-
بي اثر
غيرفعال
-
+
+
بازدارنده
آينده نگر
-
-
-
تسريع كننده
 
                         
مديريت واكنشي
 
همانطور كه از جدول 1-3 مشاهده مي‌شود، مديريت واكنشي، نسبت به چگونگي فعلي قضايا و طرز حركت آنها در آينده ناخر‌سند است. آنان به وضعيت پيشين بيشتر علاقه‌مند هستند. بدين
 
لحاظ، آنها وضعيت گذشته را به عنوان هدف بر‌گزيده و با مسائل و طرحها طوري برخورد مي‌كنند كه آنها را به وضع سابق درآورند. (شكل1-3)
 
شيوه واكنشي برخورد با مسائل نخست در پي تشخيص علت يا منشاء مسأله است و سپس مي‌كوشد تا آن را حذف كند يا بر آن سرپوش گذارد. در صورت توفيق، اين امر باعث حذف تغييرات
 
عامل مسأله شده و سيستم نخست مديريت را به حالت قبل از بروز مسأله باز مي‌گرداند. اين فرآيند بيشتر شبيه حل‌وفصل مسأله است و ذاتاً ماهيتي باليني دارد، بدين معني كه توجه زيادي
 
به مسائلي كه در گذشته رخ داده و مشابه مسأله جاري مي‌باشد، دارد. شيوه تفكر در اين قالب، اغلب آزمونگرايانه، كيفي و بر اساس حس و شهود است.
 
به عنوان مثال، هنگامي كه ايالات متحده در اوايل قرن گذشته برنامه مبارزه با سوء استفاده از الكل را ارايه كرد، در واقع الكل را عامل مسأله دانسته و توليد و فروش آن را غيرقانوني اعلام
 
كرده ‌بود. اما اين طرح مؤثر واقع نشد. ممنوعيت، باعث عدم دسترسي به الكل نشد، چرا كه اين امر به توليد غير قانوني الكل دامن زد كه دوباره نوشيدني‌هاي الكلي را در دسترس مردم قرار
 
مي‌داد و به نوعي جرم سازمان‌يافته تبديل شد كه از جنبه‌هاي اجتماعي، ابعادي بزرگتر از مسأله سوءاستفاده از الكل را يافته بود. معذلك از برخي جنبه‌ها نظير درمان بيماريها، اين شيوه مؤثر
 
واقع مي‌گردد. هدف تشخيص پزشكي، سعي در يافتن علت بيماري و تلاش در جهت برطرف‌ساختن آن است، اما حتي در اين جا نيز بعيد به نظر نمي‌رسد كه درمان خود منجر به بروز بيماري يا
 
نقصي بزرگتر از بيماري اوليه گردد.


[1] -Peter Drucker

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل سوم- قسمت 1 , انواع مديريت , انواع اصلي مديريت سنتي , مديريت واكنشي , ,
:: بازدید از این مطلب : 770
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

سازمان سيستمي - اجتماعي

در فصول 9،10و11 من طرح‌هاي سازماني را ارايه مي‌كنم كه بر مدل سيستمي -اجتماعي بنا نهاده شده‌اند. آنها ويژگيهايي به شرح زير دارند كه با هيچ يك

از ديگر انواع مدلها سازگار نيست:

1- مدل سيستمي - اجتماعي بيانگر سازماني دموكراتيك است كه در آن هر يك از افراد متأثر از رفتار سازمان مي‌توانند در رفتار سازمانها به ايفاي نقش بپردازد و

در آن، هر كس كه بر ديگران تسلط داشته باشد، خود نيز تحت سلطه جمع قرار مي‌گيرد و لذا هيچ سلطه مطلقي وجود ندارد. (فصل 9)

2- يك بازار اقتصادي دروني دارد كه در آن، هر يك از اجزا سازمان مي‌تواند خدمات و كالاهاي مورد نياز خود را از هر منبع داخلي يا خارجي دلخواه تأمين كند

و مي‌تواند توليدات خود را به هر خريداري كه مايل است بفروشد. هر دو سوي اين تصميم يعني خريد يا

فروش، مي‌تواند توسط افراد سطوح بالاتر معلق شود اما درعين حال مسئوليت كاهش يا از دست دادن درآمد يا افزايش هزينه‌هاي جزء تحت تأثير اين تصميم نيز بر

عهده همين افراد سطح بالاتر مي‌باشد. ( فصل10)

3- داراي ساختار سازمان چند بعدي است، كه در آن سه واحد متفاوت مشاهده مي‌شود

الف) عملكرد آنها (واحدهايي كه خروجي آنها عمدتاً به مصرف داخلي مي‌رسد) ،

ب) خروجي آنها (محصولات يا خدماتي كه عمدتاً به مصرف خارجي مي‌رسند)

ج)كاربران آنها (بازارها، بسته به نوع و مكان مشتريان).

اين نوع سازمانها از تجديد ساختار مداوم بي‌نيازند و تجديد ساختار جاي خود را به تجديد اختصاص منابع مي‌دهد(فصل11).

تعيين نزديك‌ترين تقريب قابل دسترسي مي‌باشد. اين نوع برنامه‌ريزي در ادامه شامل انتخاب ابزاري خواهد بود كه رسيدن بدان تقريب را ممكن مي‌سازد.

پيش‌بيني منابع مورد نياز براي تعيين هدف و تعيين كالاهاي مورد نياز تا تحقق هدف و اينكه در چه زمان و توسط چه افرادي بايد برداشته شود و سرانجام

نظارت و كنترل بر پياده‌سازي و تاثير آن برطرح.(فصول4تا8)

4- شامل يك سيستم پشتيباني از تصميمات است كه به طرق زير به يادگيري و پذيرش كمك مي‌كند: الف) ثبت توقعات مترتب بر هر تصميم و ميزان اهميت آن

ب)فرضيات و اطلاعاتي كه بر پايه آن عمل مي‌شود

 ج) فرآيندي كه توسط آن، به اين تصميم نايل آمده‌ايم و اينكه توسط چه كسي اين كار انجام شده‌است. در ادامه، مراحل پايه‌سازي و فرضيات بنيادي و تأثيرات هر

تصميم تحت نظارت قرار مي‌گيرد؛ در جايي كه فرضيات نادرست بوده يا توقعات برآورده نمي‌شوند، به

اصلاح آنها مي‌پردازد و هر آنچه را كه در طي اين فرآيند آميخته است، در محلي ذخيره مي‌كند. سرانجام به نظارت دايمي بر محيط مي‌پردازد تا تغييرات ايجاد شده

يا درحال ايجاد را تشخيص داده و در صورت نياز سازمان را به منظور اقدام مناسب مطلع سازد. (فصل 8)

هر يك از اين تغييرات حتي اگر در بخشي صورت پذيرد، مي‌تواند عملكرد سازماني را بطور قابل ملاحظه‌اي بهبود بخشد. اما در صورتي كه همگي با هم تغيير

كنند، اثر حاصله چنان بزرگ است كه از مجموع اثر تك تك موارد بسيار بيشترخواهد بود.

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل دوم- قسمت 5 , سازمان سيستمي - اجتماعي , عملكرد اجتماعي يك سيستم اجتماعي , ,
:: بازدید از این مطلب : 870
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

مدلهاي انيميتد سازمانها

در طي سالهاي مياني دو جنگ جهاني تحولاتي رخ داد. كه مدلسازي قطعي را براي سيستم‌هاي اجتماعي، خصوصاً شركت‌ها، بيش از پيش ناكارآمد كرد. سازمانهاي دولتي و خصوصي در پاسخ به نياز به افزايش تنوع و حجم محصولات و خدمات، رشد زيادي يافته بودند.

تحولات فن‌آوري نيازمند كارگراني با مهارتهاي افزون‌تر بود؛ با افزايش سطح آگاهي و سواد كارگران، ملاحظات تشكلها و دولت نيز بيشتر شد. خطر بي‌ثباتي مالي ناشي از بيكاري با به وجود آمدن تأمين اجتماعي تقليل يافت. سرانجام، با عمومي شدن سازمانها به منظور

جلب سرمايه لازم براي توسعه و بهبود فن‌آوري، مديريت و مالكيت نيز از هم جدا شدند. كمپاني‌هاي خصوصي تبديل به شركت (كورپورشين كه از لغت يوناني كورپس به معناي بدن يا بدنه ناشي شده است) شدند، كه درآنها سهامداران نقش مالكين را ايفا مي‌كردند و

سر‌پرست اجرايي نيز نقش «رئيس» يا مدير را بر عهده داشت. به دليل اين تحولات، مدلهاي انيميتد بيش از پيش براي پرداختن به اينگونه سيستم‌هاي اجتماعي، نظير شركتها، به كار برده ‌شدند.

درك اسلون از يك شركت، اساساً  انيميتد و به مانند يك نهاد بيولوژيكي با تفكر واحد بود. اين طرز تفكر راه نسبتاً مناسبي براي مديريت رشد و افزايش تنوع محصولات شركت فراهم مي‌كرد. در اين مدل ضمني، شركت‌ها نيز مانند بدن انسانها به اجزاي متمايزي تفكيك

مي‌شدند: (1)  مديريت يا مغز (2) بخش عامل  (فعال) يا بدن.

بخش فعال بدون هيچگونه حق انتخاب و حتي هشياري  تلقي مي‌شد. عملكرد اين بخش محدود به واكنش‌نشان‌دادن به دستورالعملهاي صادره از سوي مديريت (يا همان مغز) يا وقايع محيط اطرافش بود. به طور ايده‌آل، بخش فعال ماشيني است كه براي انجام دقيق مجموعه

دستورالعملهاي تعريف شده توسط مديريت برنامه‌ريزي شده است. سازمان‌هاي نظامي، نهادهاي دولتي و شركت هاي ديكتاتورمآب با دقت زيادي مثل يك ماشين عمل مي‌كردند.

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل دوم- قسمت 4 , مدلهاي انيميتد سازمانها , مدلهاي سيستمي - اجتماعي سازمانها , ,
:: بازدید از این مطلب : 616
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 شهريور 1394 | نظرات ()
نوشته شده توسط : فرشيد آزاده

سيستم‌هاي اكولوژيكي

سيستم‌هاي اكولوژيكي كه طبيعت مثالي از آن است، خود شامل سيستم‌هاي متعامل مكانيكي، ارگانيسمي و اجتماعي هستند، اما برخلاف سيستم‌هاي اجتماعي، اهدافي براي خود ندارند. اما درعين‌حال، آنها در خدمت اهداف ارگانيسمها و سيستم‌هاي اجتماعي درون خود

هستند و ورودي‌هاي اصلي لازم براي بقاي سيستم‌هاي بيولوژيكي غيرانيميتد داخل خود، نظير گياهان را فراهم مي‌كنند. اين خدمات و اين حمايت را مي‌توان عملكرد آنها در نظر گرفت.

سيستم اكولوژيكي، توسط برخي از رفتارهاي سيستم‌هاي اجتماعي و ارگانيسمي درون خود متأثر مي‌شود، اما اين اثرات به مانند رفتار و ويژگي‌هاي مكانيكي، معين است. به‌عنوان‌مثال استفادة هدفمند از فلوروكربن تأثيري مشخص بر لايه ازون مي‌گذارد كه از نوع

گزينش و انتخاب نيست. همانند سيستم‌هاي انيميتد و اجتماعي، سيستم‌هاي اكولوژيكي نيز حيات دارند، چرا‌كه آنها نيز Autopoies ها را به معرض نمايش مي‌گذارند.

گرچه عملكرد يك سيستم اكولوژيكي ارائه خدمات به اجزاي آن است، اغلب مردم قائل به وجود انجمني هستند كه سيستم اكولوژيكي عالم در خدمت اهداف آن است و نيز چنين فرض مي‌شود كه همين انجمن اين سيستم را خلق كرده  لذا مالك آن است.

همواره بايد در ذهن داشت كه مدل‌هاي اجتماعي ـ سيستمي، انيميتد، قطعي و اكولوژيكي در واقع كلاس‌هايي از مدلها هستند كه انواع متعددي را درون خود، جاي مي‌دهند، اما بيشتر اين گونه‌ها از دستكاري متغيرهاي غيراساسي ناشي مي‌شوند.

 

عدم تطابق مدلها و سيستم‌هاي اجتماعي

مي‌توان بخشي از يك سيستم اجتماعي نظير تجهيزات توليدي يك شركت را به صورت يك مكانيسم در نظر گرفته و آن را مدلسازي كرد و بدين‌ترتيب مي‌توان عملكرد آن را بهبود بخشيد. اما اين كار مي‌تواند عملكرد كل سيستم را دچار نقصان و تقليل نمايد.

بخاطر بياوريد كه هر يك از بخش‌هاي اساسي يك سيستم مي‌تواند بر عملكرد سيستم تأثير بگذارد ولي نمي‌تواند اين كار را مستقل از ديگر اجزاي اساسي به انجام برساند. به اين سبب هنگام تغيير عملكرد هر يك از اجزاي سيستم، تأثير آن بر كل مجموعه بايستي در نظر

گرفته شود. برخي از ويژگي‌هاي (غير اساسي) اجزاي اصلي سيستم را مي‌توان بدون تأثير گذاردن بر عملكرد كل سيستم تغيير داد: رنگ تودوزي يك اتومبيل تأثيري بر عملكرد آن ندارد لذا مي‌توان آن را بدون تأثير گذاردن بر عملكرد كل اتومبيل تغيير داد. كارگران،

اجزاي اصلي يك شركت يا كارخانه به‌شمارمي‌آيند ولي نوع و رنگ البسه آنها چندان اهميتي ندارد.

ميزان كارآيي هر مدلي كه براي توصيف و درك رفتار يك سيستم مشخص بكار برده مي‌شود، در نهايت به ميزان دقت آن مدل در بيان سيستم برمي‌گردد. معذلك، حالاتي وجود داشته و دارند كه با اعمال مدل‌هاي قطعي يا انيميتد به سيستم‌هاي اجتماعي نتايج مفيدي به

همراه داشته‌اند، اما اين حالات نوعاً عمر كوتاهي دارند. در درازمدت، اينگونه ناهماهنگي‌ها نتايج مطلوبي به‌بار‌نخواهند‌آورد، چرا كه جنبه‌هاي مهمي از سيستم‌هاي اجتماعي در اينگونه مدل‌هاي ساده شده از دست مي‌روند. به‌عنوان‌مثال در سيستم جبران قيمت محصولات

كشاورزان مكزيكي همين ناهماهنگي مشاهده مي‌شود.

 

 



:: موضوعات مرتبط: مقالات و كتاب مديريت , ,
:: برچسب‌ها: كتاب خلق مجدد سازمان - فصل دوم- قسمت 3 , سيستم‌هاي اكولوژيكي , عدم تطابق مدلها و سيستم‌هاي اجتماعي , مدل‌هاي قطعي سازمانها , ,
:: بازدید از این مطلب : 873
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 7 شهريور 1394 | نظرات ()